پای صحبتهای دکتر فتح الله فرهادی استاد پیشکسوت دانشکده مهندسی شیمی و نفت؛ از تحصیل در فرانسه تا تقدیم پایاننامه دکتری به پیرزن فقیر زابلی
دکتر فتح الله فرهادی، استاد پیشکسوت دانشکده مهندسی شیمی و نفت دانشگاه صنعتی شریف از جمله شخصیتهای علمی برجسته و پیشگام در عرصههای آموزشی و پژوهشی دانشگاه صنعتی شریف است. وی در طول سالهای خدمت خود، مسئولیتهای متعددی را در بحث آموزش دانشجویان و در حوزه پژوهش عهدهدار بوده است.
دکتر فتح الله فرهادی پس از 9 سال که در فرانسه مشغول به تحصیل بود، سرانجام در سال 1359 به ایران بازگشت تا همچنان در سنگر خدمت به میهن و آموزش به دانشجویان باقی بماند. در ادامه گفتگوی خبرنگار روابط عمومی دانشگاه با این استاد پیشکسوت را میخوانید:
لطفا از کودکی و دوران مدرسه خود توضیحاتی بفرمایید.
در سال 1330 در محله سرچشمه تهران متولد شدم و بخشی از خاطرات دوران کودکیام در این محله سپری شد.
7 ساله بودم که مثل همه هم سن و سالهایم باید راهی دبستان میشدم در آن زمان پدرم به سفر حج مشرف شده بودند به همین دلیل با همراهی برادر بزرگترم و با مشورت یکی از دوستان فرهنگی پدرم در مدرسه سنلویی با قدمت 100 ساله ثبت نام شدم. این مدرسه توسط میسیونرهای مذهبی فرانسوی تاسیس شده بود و چهرههای مهم و سرشناسی چون سعید نفیسی و صادق هدایت و... از آن فارغالتحصیل شده بودند. اما من هم مثل انتخاب نام کوچکم هیچ دخالتی در انتخاب این مدرسه نداشتم و محکوم بودم با تحصیل در این مدرسه با زبان فرانسه مانوس شوم.
چه سالی و چگونه وارد دانشگاه شدید و از دوران دانشجویی خود چه خاطراتی دارید؟
سرانجام پس از تحصیل در مدرسه سن لویی و سپس علوی در سال 1349 در کنکور شرکت کردم و در رشته مهندسی شیمی دانشکده فنی دانشگاه تهران پذیرفته شدم.
سال دوم دوره لیسانس بودم که یکی از استادانم درس استاتیک را از کتاب 400 صفحهای شیمز به زبان انگلیسی شروع به تدریس کرد. در آن زمان برای من که زبان خارجهام حتی در کنکور فرانسه بود، زبان انگلیسی سخت بود و مجبور به فراگیری زبان انگلیسی شدم. به ناچار در مرکز زبانی در اطراف دانشگاه به یادگیری زبان انگلیسی روی آوردم. دوران تحصیل من در دانشگاه دوران پر فراز و نشیب و پر تلاطمی بود. این دوران با اعتصابات سیاسی و زندانی کردن بسیاری از دوستانم همراه شد. در ترم آخر دوره فوق لیسانس بدون آنکه از پایان نامهام دفاع کنم انصراف دادم .
چه شد که عزم مهاجرت به فرانسه کردید؟
در یک امتحانی شرکت کردم و موفق به گرفتن بورس از یکی از دانشگاههای فرانسه شدم. بعد از مشکلات فراوان و ممانعت ساواک نسبت به خروجم از کشور، بالاخره پس از 7 ماه انتظار پاسپورت من صادر شد و در نهایت با مشورت چند تن از استادان خوبم به رشته صنایع غذایی رفته و در شهر مونپلیه فرانسه مشغول به تحصیل شدم. پس از دو هفته اول و با حضور در چند کلاس به این رشته هم بیمیل و باز انصراف دادم و به سمت رشته انرژی در یک دانشگاه تازه تاسیس در شمال فرانسه رفتم و دوره فوق لیسانس و دکتری را در همان دانشگاه گذراندم. در نهایت سال 1358 در رشته تحلیل فرآیند فارغ التحصیل شدم.
چرا با وجود شرایط نسبتا خوبی که در فرانسه داشتید میل به بازگشت به ایران پیدا کردید؟
در فروردین سال 1359 با وجود اتفاقات سیاسی در کشور به ایران بازگشتم. با وجود تلاطمات مختلف سیاسی آن زمان در نهایت معلمی در دانشگاه را انتخاب کردم.
مجموعه اتفاقات باعث شد دوباره به ایران برگشتم. علاوه بر دِینی که به پدر و مادرم برگردن داشتم مدیون دو شخص مهم دیگر در زندگیام بودم، دبیر فیزیک دوران دبیرستانم زندهیاد استاد رضا روزبه و یک پیرزن زابلی.
لطفا راجع به تقدیم کتاب خود به دبیرتان و پایاننامه دکتریتان به پیرزن فقیر سیستانی توضیح دهید.
من اصرار داشتم بتوانم دین خودم را به این دو نفر ادا کنم. من زمان تحصیل در دبیرستان دبیر فیزیکی داشتم به نام استاد رضا روزبه که خیلی به من آموخت و من کتاب دماسنجیام را هم به ایشان اهدا کردهام. پایان نامه دکتریام را نیز به همان پیرزن زابلی رنج کشیده هدیه کردم.
در مورد خاطره آن پیرزن فقیر زابلی باید بگویم که در سال 1352 در زمان دانشجویی با اتوبوسی از زاهدان به سمت نهبندان میرفتیم که در مسیر در اطراف زابل ناگهان اتوبوس لاستیکش ترکید و راننده بعد از تعویض آن، لاستیک قدیمی را در گوشه جاده رها کرد، بالافاصله پیرزنی نحیف و ناتوان زابلی با زحمت بسیار زیاد این لاستیک مستهلک را با خودش به روستا برد و من دریافتم که بسیاری از مردم در آن منطقه از شدت فقر این لاستیک بیاستفاده را به عنوان کالایی به حساب میآورند تا آن را بفروشند که کفش و دلوی از آن ساخته شود. در آن لحظه به خودم قول دادم برای کمک به این پیرزن و امثال این مردم رنج کشیده از هیچ تلاشی دریغ نکنم. به همین خاطر برای ادای دین خود به آن پیرزن و دبیر عزیزم به ایران برگشتم و امیدوارم طی 40 سال خدمتم دین خودم را ادا کرده باشم.
با توجه به تجربه وشرایط تحصیلی که در خارج از کشور داشتید، آیا پیش آمده که مجددا به مهاجرت و دوری از ایران فکر کنید؟
باید برای هر انتخاب ابتدا همیشه در کفه ترازو سبک و سنگین کرد. رفتن از وطن و دوری از کشور باعث دوری از زبان و فرهنگ میشود. درست است که در دهکده جهانی هستیم اما همصحبتی با مغبچگان و هم صحبتی با گل و بلبل خیلی فاصله دارد و گاهی این معامله زیانآور است و من این زیان را نمیپسندم.
با توجه به نقش پژوهش در پیشرفت یک دانشگاه شرایط پژوهش در دانشگاه صنعتی شریف را چطور ارزیابی میکنید؟
آمار معاونت پژوهشی دانشگاه هر ساله گواه بر این است که ما در بین دانشگاههای کشور از نظر درآمد پژوهشی سرآمد هستیم اما جای تاسف دارد که میبینیم صنعت کشور جهت ارتباط با دانشگاه در پی رفع تکلیف است و اگر قدمی برای تعامل با دانشگاه بر میدارد ظاهر سازی است و در نهایت متاسفانه به این جمله میرسیم که در خرید خارجی لذتی است که در خرید داخلی نیست. اغلب کارخانجات و شرکتها به دنبال انعقاد قرارداد با خارج از کشور هستند و کمتر دیدم مدیر یک صنعت یا کارخانهای شهامت انعقاد قرارداد با داخل کشور داشته باشند.
به نظر شما عوامل افت اعتبار و کماقبالی نسبت به رشتههای فنی و مهندسی طی سالهای اخیر چیست؟
در سالهای اخیر بین رشتههای تجربی و مهندسی فاصله درآمدی زیادی ایجاد شده و همین موج به دبیرستانها سرایت کرده و باعث شده دانش آموزان خوب و مستعد، رشتههای تجربی را انتخاب کنند تا بتوانند در آینده شغل و درآمد بهتری را کسب کنند. از طرف دیگر افزایش بیرویه تعداد فارغ التحصیلان در رشتههای فنی و مهندسی است که سطح علمی یکسانی ندارند چراکه تفاوت زیادی بین فارغ التحصیل یک دانشگاه معمولی در یک شهرستان دور افتاده با یک فارغ التحصیل در دانشگاه بزرگ و سطح یک کشور وجود دارد و این تفاوت را وزارت علوم به دلیل کوتاهیاش ایجاد کرده و متاسفانه عدم نظارت بر کیفیت آموزش مهندسی در تمام رشتههای مهندسی وجود دارد. وزارت علوم به هر متقاضی بیتجربه و سیاسیکاری مجوز راه اندازی دانشگاه داده و این یک فاجعه است که برخی بر اساس رابطه و ... مجوز تاسیس دانشگاه گرفتهاند. در این برهه از زمان که استقبال کمتری نسبت به رشتههای مهندسی است بسیاری از واحدهای دانشگاهی تعطیل شده است و این نتیجه کوتاهی و عدم نظارت بر سنجش کیفی در وزارت علوم است.
از طرفی دیگر فشار والدین به دانش آموزان و تضمین آینده شغلی فرزندانشان باعث شده، داوطلبان از رشتههای فنی دور شده و گرایش نسبت به رشتههای پزشکی بیشتر باشد.
به نظر شما کمرنگ شدن حضور و فعالیت استادان و دانشجویان در دانشگاه و پایین آمدن سطح انگیزه آنها چیست؟
عوامل متعددی مثل معیشت که موجب کارکردن در بیرون از دانشگاه میشود باعث این امر است. نگاه کنید به موضوع ساده پارکینگ دانشگاه و هزینهای شدن ورود دانشگاهیان که باعث اقبال کمتر برای حضور فیزیکی استادان و دانشجویان به دانشگاه است. متاسفانه به جای تسهیل در ورود استاد و دانشجو، ایجاد انگیزه و زمینه بیشتر ملاقات استاد با دانشجو به دنبال ایجاد مانع هستیم و این موضوع، زمینه کمرنگ شدن حضور دانشگاهیان در دانشگاه و کاهش فعالیتهای آنها شده است. از طرف دیگر متاسفانه گزینش دانشگاه ضوابط سختگیرانهای برای جذب استادان گذاشته است و این مدل گزینش از ورود استادان کیفی جلوگیری میکند. این موضوع به بدنه دانشگاه و در طولانی مدت به آموزش کل کشور آسیب میزند. باید به دنبال جذب استادانی باشیم که بتوانند اثرگذار و الگو باشند. در حال حاضر استادی که برای دانشجو الگو باشد کم داریم. متاسفانه استاد به دانشجو به چشم طعمه برای تالیف مقاله نگاه میکند و برعکس دانشجو هم دنبال استاد مقاله ساز است و مقصر این موضوع وزارت علوم است به جهت تدوین آییننامه ارتقای اشتباه و در جهت تدوین قوانین و بکارگیری استاد، ارزشیابی، نظارت، بازرسی و... کوتاهی کرده است. در حال حاضر متاسفانه علیرغم آنکه نیاز است از لحاظ معنوی جوانان را پرورش دهیم اما هر روز اخلاق در دانشگاه کمرنگ تر میشود. یکی از جنبههای بیاخلاقی رفتارهای فردی و اجتماعی است. چشمپوشی از خطا نیز نوعی بیاخلاقی محسوب میشود. در هر مرام و مسلکی در کل دنیا دروغگویی زشت و بیاخلاقی است اما متاسفانه کلاه شرعی برای دروغگویی درست کردهایم که با عنوان دروغ مصلحتی هر گونه دروغ و بیاخلاقی را توجیه میکند.
به عنوان یک استاد پیشکسوت، ویژگی یک استاد موفق و توانمند از نظر شما چیست؟
معلمی یک هنر است و مثل همه هنرهای دیگر ظرافتهای خاص خودش را دارد. معلمی هم مثل همه هنرهای دیگر قلق و پیش نیازهایی دارد که نیاز است، کسی که این شغل را انتخاب میکند این موارد را رعایت کند. من از مرحوم استاد روزبه یاد گرفتهام که وقتی مطلبی سنگین و ثقیل بود برای فهم بیشتر و بهتر به دانش آموزان میگفت: برای آنکه خودم اشتباه نکرده باشم موضوع را مجددا تکرار میکنم. معلمی بیشتر شوق است و باید انگیزه داشت اما بخش دیگر معلمی که قلق و تکنیک است را میشود فراگرفت و از دیگران آموخت.
خوشبختانه کار خوبی که دانشگاه صنعتی شریف انجام میدهد برگزاری کلاسهای توجیهی در بدو استخدام برای استادان جوان است که تکنیکهای مورد نیاز را در ابتدای کار آموزش میدهد. این کار باید در همه دانشگاهها ترویج داده شود تا استادان تکنیکها را بیاموزند. استاد باید اهل مطالعه باشد و با پیشمطالعه سر کلاس حاضر شود. معلمی را شغل نبیند و جهت امرار معاش استادی را انتخاب نکند و صرفا برای گذران واحد موظف سر کلاس حاضر نشود.
آینده و افق پیش روی دانشجویان نوورود را برای 4 سال آینده چگونه میبینید؟
کار ناتمام و مغفول در کشور زیاد است و اگر تک تک این دانشجویان بعد 4 سال در کشور بمانند باز هم کار زیاد است. اگر رقابت و ابتکار سرلوحه کار قرار گیرد قطعا نتیجهبخش است. عرضه و تقاضا و نیز رقابت دو اصل معتبر در همه علوم و زمینهساز سازندگی هستند.
در پایان اگر صحبتی دارید بفرمایید.
دانشگاه صنعتی شریف دانشگاه بزرگی است و میتواند همچنان شان و منزلت خود را حفظ کند به شرط آن که وزارت علوم سایهاش را با مقررات دست و پاگیر و انتصابهای ناشایست از سر دانشگاه بردارد و اجازه تصمیمگیری مستقل به دانشگاه بدهد و ریش سفیدان و با تجربههای دانشگاه اجازه تصمیمگیری داشته باشند.
لازم است وزارت علوم 5 دانشگاه برتر کشور را مستقل کند و تصمیمهاییکه راجع به همه دانشگاههای کشور اتخاذ میشود را به دانشگاههای بزرگی چون شریف تعمیم ندهند. از نظر اختصاص بودجه نیز دانشگاههای مادر نظیر دانشگاه صنعتی شریف را متفاوت ببینند.
در حال حاضر میزان بودجه دانشگاههای کشور و وزارت عتف بسیار ناچیز است و این کم لطفی در حق آموزش عالی است و باید نسبت به این امر هم تجدیدنظر شود.